یخ بند. فسردگی از بسیاری سرما. (ناظم الاطباء). موسم بسیار سرد که آبها یخ بندد. هوای سخت سرد که در آن آب بفسرد و یخ بندد: در آن یخ بندان او باآب حوض غسل کرد. یخ بندان فروردین گلها و شکوفه ها رامی سوزاند. (یادداشت مؤلف). و رجوع به یخ بند شود
یخ بند. فسردگی از بسیاری سرما. (ناظم الاطباء). موسم بسیار سرد که آبها یخ بندد. هوای سخت سرد که در آن آب بفسرد و یخ بندد: در آن یخ بندان او باآب حوض غسل کرد. یخ بندان فروردین گلها و شکوفه ها رامی سوزاند. (یادداشت مؤلف). و رجوع به یخ بند شود
ده کوچکی است از دهستان امجز بخش جبال بارز شهرستان جیرفت واقع در 65000گزی جنوب خاوری مسکون و 28000گزی خاور راه شوسۀ جیرفت به بم. دارای 8 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
ده کوچکی است از دهستان امجز بخش جبال بارز شهرستان جیرفت واقع در 65000گزی جنوب خاوری مسکون و 28000گزی خاور راه شوسۀ جیرفت به بم. دارای 8 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
همسال. همسن. (یادداشت مؤلف) : نخست دارالاماره و مجلس الوزاره که آن درگاه بارگاه سلطان است مشتمل بر دیوانخانه های مرتب... و خدم و حواشی و جوانان یک رنگ و یک دندان نوخاسته. (ترجمه محاسن اصفهان ص 51)
همسال. همسن. (یادداشت مؤلف) : نخست دارالاماره و مجلس الوزاره که آن درگاه بارگاه سلطان است مشتمل بر دیوانخانه های مرتب... و خدم و حواشی و جوانان یک رنگ و یک دندان نوخاسته. (ترجمه محاسن اصفهان ص 51)